امام محمد باقر(ع ) نقل کرده اند:
در یکى از مسافرت هائى که پدرش ، حضرت سجّاد،
امام زین العابدین علیه السّلام به مکّه معظّمه داشت ، زنى را از خانواده اى که سر
وصدا و بضاعتى نداشت خواستگارى کرد؛ و بعد از آن ، او را براى خود تزویج
نمود.
یکى از همراهان حضرت به محض اطّلاع از این امر، بسیار ناراحت شد که چرا
حضرت چنین زن بى بضاعتى را انتخاب نموده است ؛ و شروع به تفحّص و تحقیق کرد تا
بداند که این زن کیست و از چه خانواده اى بوده است .
و چون به این نتیجه رسید که
زن از خانواده اى گمنام و بى بضاعت است ، فورا به محضر مبارک امام سجّاد علیه
السّلام آمد و پس از اظهار ارادت ، عرضه داشت :
یابن رسول اللّه ! من فداى شما
گردم ، این چه کارى بود که کردى ؟
و چرا با چنین زن بى بضاعتى ، از چنین خانواده
اى ازدواج نموده اى که هیچ شهرتى و ثروتى ندارند و حتّى براى مردم نیزاین امر
بسیارمساله انگیز شده است .
امام سجّاد صلوات اللّه علیه فرمود: من گمان مى کردم
که تو شخصى خوش فکر و نیک سیرت هستى ، خداوند متعال به وسیله دین مبین اسلام تمام
این افکار - خرافى و بى محتوا - را محکوم وباطل گردانده ، و این نوع سرزنش ها و
خیالات را ناپسند و زشت شمرده است .
آنچه در انتخاب همسر براى ازدواج و زندگى
مهمّ است ، ایمان و تقوا - و پاکدامنى و قناعت - مى باشد، و آنچه که امروز مردم به
آن مى اندیشند، افکار جاهلیّت است و ارزشى نخواهد شد.
حسین بن سعید کوفى
اهوازى،کتاب زهد ، ص 59، ح 158.
درباره این سایت